برداشت های سیاسی یک رزمنده سایبری

برداشت های سیاسی یک رزمنده سایبری

ما با ولایت زنده ایم .... تا زنده ایم رزمنده ایم
برداشت های سیاسی یک رزمنده سایبری

برداشت های سیاسی یک رزمنده سایبری

ما با ولایت زنده ایم .... تا زنده ایم رزمنده ایم

امیر کبیر ، بزرگمرد تاریخ ایران

20 دیماه سالروز شهادت امیر کبیر ...


میرزا محمد تقی‌خان فراهانی (زاده: ۱۱۸۶ هزاوه اراک، درگذشته: ۲۰ دی ۱۲۳۰ کاشان) مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظم‌های ایران در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار بود.
امیرکبیر پس از این که با دسیسهٔ اطرافیان شاه از جایگاه خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین به دستور ناصرالدین‌شاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شده‌ است.
اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او دنبال شد. مدت صدارت امیر کبیر ۳۹ ماه (سه سال و سه ماه) بود.

 

ادامه مطلب ...

شاهی که مادرش ایرانی نبود

شاهی با مادری غیرایرانی!


«رضاشاه» فرزند «عباسعلی‌خان» از طایفه‌ای در آلاشت از توابع سوادکوه مازندران و از مادری بیگانه و خارجی به نام «نوش‌آفرین» از مهاجرین قفقازی بود. این موسس سلسله پهلوی یکی از سلاطین ایران زمین است که از سرپرستی پدر و مادر بی‌بهره بود و کودکی و نوجوانی را در فقر و بی‌کسی گذرانید و از هرزه‌گری و تیله‌بازی در کوچه‌های خاکی سنگلج به پادشاهی رسید!

ادامه مطلب ...

مردم مثل گوسفندند !



«محمدرضا می گفت این مردم قادر به انجام هیچ چیز نیستند . مثل گوسفندان می مانند. تحقیر او نسبت به مردم پس از ماجرای بیست و هشتم مرداد 1332 زیاد شده بود.»

«من می خواهم اینجا یک واقعیت بزرگ را افشا نمایم .
محمدرضا برای توده های مردم اهمیتی قائل نبود . او می گفت: توده های مردم مثل مواد خام هستند که حکومت می تواند هر طور خواست آنها را شکل دهد»

«مردم در انتخابات یا شرکت نمی کردند و یا تعداد شرکت کنندگان فوق العاده ناچیز بود .
اگر چه انتخابات برگزار می شد، اما من می دانستم که اسامی کسانی که باید به مجلس بروند توسط نخست وزیر به اطلاع محمدرضا می رسد و محمدرضا اسامی عده ای را خط می زند و عده ای را تأیید می کند.»

منبع:کتاب دخترم فرح!

شاه می بخشد !!!


فساد جنسی فرح و فریدون جوادی از قدیمی‌ترین دوستان ایام تحصیل فرح، در یک دربار فاسد، امر غیرمنتظره‌ای جلوه نمی‌کرد و تنها در موقع بروز رقابت‌ها و حسادت‌ها تجلی می‌کرد. فرح نه‌تنها از فاش شدن این ماجرا واهمه‌ای نداشت، بلکه دستور داد تا اتاق یکی از مأموران گارد را در اختیار جوادی قرار دهند تا نزدیک او باشد.

ملکه مادر در عکس‌العمل به این ماجرای عشقی می‌نویسد: «خب چه کار می‌توانستم بکنم؟ اگر می‌خواستم به محمدرضا بگویم درست نبود و پسرم ناراحت می‌شد. این بود که خودم فرح را خواستم که به او نهیب زدم و زنیکه گدازاده خجالت نمی‌کشی این قبیل کارها را جلوی چشم کارکنان دربار انجام می‌دهی؟»

فرح گفت: «درست گفته‌اند، شاه می‌بخشد؛ شیخ علی‌خان نمی‌بخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختیار پایین‌تنه‌ام را دارم!»