برداشت های سیاسی یک رزمنده سایبری

برداشت های سیاسی یک رزمنده سایبری

ما با ولایت زنده ایم .... تا زنده ایم رزمنده ایم
برداشت های سیاسی یک رزمنده سایبری

برداشت های سیاسی یک رزمنده سایبری

ما با ولایت زنده ایم .... تا زنده ایم رزمنده ایم

شیوه های نفوذ سیاسی

مجموعه هدف(نفوذپذیر)، به نفوذگر بی‌اعتماد است و به آن به‌مثابه دشمن می‌نگرد؛ دشمنی که قابل ‌اعتماد نیست و تنها به منافع و خواسته‌های خود می‌اندیشد و مترصد فرصتی است تا ضربه‌ای به آن وارد سازد! چنین مجموعه‌ای نسبت به هر اقدامی از جانب دشمن واکنش نشان می‌دهد و تا دیوار بلند بی‌اعتمادی برقرار است، امکان نفوذ در این مجموعه وجود نخواهد داشت؛ لذا در اولین گام باید دیوار بلند بی‌اعتمادی را از طریق «اعتمادسازی» فرو ریخت.

یکی از مفاهیم سیاسی که در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ادبیات سیاسی این سرزمین کاربرد فراوانی داشته اصطلاح "نفوذ" است. این تعبیر در سال گذشته بطور خاص مورد تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفت و در بیانات متعدد معظم له خطر نفوذ برجسته شد.

در کتب لغت، نفوذ به معنای اثرکردن در چیزی، داخل‌شدن در چیزی آمده است. در ادبیات سیاسی "نفوذ" غالبا با "رخنه" اشتباه گرفته می‌شود، در حالی که بین این دو می‌توان تمایزاتی قائل شد. اولا رخنه مستمر اتفاق می‌افتد اما نفوذ نقطه‌ای و موضعی است، ثانیا غالبا رخنه توسط واحدهای ارتش نظامی کلاسیک در خط مقدم اعمال می‌شود، اما نفوذ توسط نیروهای ویژه در عمق مواضع کشور دشمن اعمال می‌شود از این منظر وقتی از نفوذ اعم از نفوذ فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... سخن به میان می‌آید، منظور این است که عناصری از فکر و فرهنگ و اعتقاد و اقتصاد کشور دشمن در عقبه مواضع فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و نظامی خودی نفوذ کرده‌اند.

برای نفوذ نمی‌توان محدودیتی قائل شد و آن را به چارچوب و عرصه‌ خاصی مقید کرد. هر بخش از ساختار جامعه هدف که دشمن گمان داشته باشد که می‌تواند منشأ مقاومت شده و چون معضلی پیش روی اهدافش قرار گیرد، می‌تواند به مقصدی برای نفوذ بدل شود. به تناسب این هدف‌گذاری است که می‌توان از موارد زیر سخن گفت:

۱- نفوذ فکری؛ ۲- نفوذ علمی؛ ۳- نفوذ فرهنگی؛ ۴- نفوذ اقتصادی؛ ۵- نفوذ سیاسی و ۶- نفوذ امنیتی.

هر یک از عرصه‌های برشمرده در جای خود دارای اهمیت است و می‌تواند اهداف نفوذگذار را تأمین کند. همچنین، گاه نفوذ در یک عرصه، زمینه‌ساز نفوذ در عرصه‌ای دیگر خواهد شد، ضمن آنکه نفوذ در برخی عرصه‌ها بطئی، تدریجی و زمان‌بر بوده و از سوی دیگر تأثیرگذارتر خواهد بود و در برخی دیگر از عمق کمتر، اما از سرعت بیشتری برخوردار است.

مؤلفه مؤثر دیگر در اولویت‌یافتن عرصه نفوذ، ضعف و سستی آن عرصه در مجموعه هدف است. جامعه‌ای که از ضعف فرهنگی رنج می‌برد، بیشتر در معرض نفوذ فرهنگی است. جامعه‌ای که دچار تشتت سیاسی است، در معرض نفوذ سیاسی است و به همین نسبت معضلات اقتصادی بسترساز نفوذ اقتصادی خواهد بود. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این‌باره فرمودند: «این رخنه از جاهای مختلفی ممکن است باشد؛ مواظب باشید. یک وقت آدم خبر می‌شود که فرض بفرمایید فلان سازمان آمده یک بخشی از مجموعه‌ فرهنگی ما را - مثلاً فرض کنید مهد کودک‌ها را- به یک شکل خاصّی دارد هدایت می‌کند؛ این را آدم می‌فهمد، بعد که نزدیک می‌شود می‌بیند کار خطرناکی و کار بزرگی است [امّا] آدم توجّه نداشته؛ اینها رخنه است؛ در زمینه‌های گوناگون؛ در زمینه‌های اقتصادی، در رفت‌وآمدها، در همه‌ دستگاه‌ها...»( ۴/۶/۱۳۹۴)

شیوه‌های نفوذ

نفوذ حداقل با سه شیوه میسر می‌شود؛ شیوه‌هایی که گاه همزمان به‌کار گرفته می‌شوند تا پروژه نفوذ زودتر میسر شود.

۱- تعامل

یکی از مهم‌ترین شیوه‌های نفوذ، تعامل است. در این شیوه به این نکته توجه می‌شود که مجموعه هدف(نفوذپذیر)، به نفوذگر بی‌اعتماد است و به آن به‌مثابه دشمن می‌نگرد؛ دشمنی که قابل ‌اعتماد نیست و تنها به منافع و خواسته‌های خود می‌اندیشد و مترصد فرصتی است تا ضربه‌ای به آن وارد سازد! چنین مجموعه‌ای نسبت به هر اقدامی از جانب دشمن واکنش نشان می‌دهد و تا دیوار بلند بی‌اعتمادی برقرار است، امکان نفوذ در این مجموعه وجود نخواهد داشت؛ لذا در اولین گام باید دیوار بلند بی‌اعتمادی را از طریق «اعتمادسازی» فرو ریخت.

پیش‌فرض دیگر آن است که در وضعیت مخاصمه، تصویر مجازی ناپسندی از دشمن در جامعه هدف وجود دارد که این تصویر مجازی باید با تصویر مجازی مطلوبی جایگزین شود؛ تصویری که دارای جاذبه بوده و میل به تعامل و ارتباط را تقویت کرده و به عادی‌سازی و خصومت‌زدایی کمک کند.

اولین و مهم‌ترین گام در اعتمادسازی نیز فتح باب تعامل، گفت‌وگو و ارتباط است. در گفت‌وگو است که ظرفیت‌هایی برای تطهیر و تصحیح چهره کریه دشمن و تخفیف جنایات آن حاصل می‌آید و بستر برای اعتمادسازی فراهم می‌شود. با توجه به آنچه گفته شد می‌توان گام‌های نفوذ با هدف فریب را چنین برشمرد:

۱- طرح‌ریزی و به خدمت گرفتن ابزاری برای تعامل و گفت‌و‌‌گو؛

۲- تلاش برای شنیدن مطالبات، انتقادات، سؤالات و ابهاماتی که مجموعه هدف مطرح می‌کند. (شناخت تصویر مجازی موجود در اذهان فرد و جامعه هدف)؛

۳- تلاش برای پاسخگویی به شبهات، ابهامات و طرح سؤالاتی جدید و کشاندن حریف به زمین بازی خود (با هدف ایجاد تردید در تصویر کریه دشمن که نزد مجموعه هدف ساخته شده است)؛

۴- ارائه تصویر مجازی پر رنگ و لعاب از خود و جایگزینی آن با تصویر پیشین؛

۵- تلاش برای ترغیب و تشویق مجموعه هدف به‌منظور تقویت و عادی‌سازی مراودات و تعامل؛

۶- ایجاد دلبستگی تدریجی در مجموعه هدف؛

بازی تعامل با هدف اعتمادسازی، نیازمند ابزارهایی برای تعامل و مراوده و حضور است که می‌توان آنها را به مراودات مستقیم و غیرمستقیم، تقسیم‌بندی کرد.

۱- مراودات مستقیم یا چهره‌به‌چهره: مراوداتی هستند که در آن بدون واسطه فرصتی برای گفت‌وگو فراهم شده و افراد از نزدیک با افراد یا فرهنگ و اجتماع مقابل روبه‌رو شده و اثر می‌پذیرند. البته، از آنجا که چنین تعاملاتی در حد محدود ممکن است؛ لذا ترجیح در این شیوه با نخبگان و آن بخش از اقشار جامعه است که از نوعی مرجعیت و اثرگذاری در اطرافیان برخوردارند.

فتح باب مذاکره، گفت‌وگوهای غیررسمی دیپلماتیک، فعالیت‌های دیپلماتیک و راه‌اندازی سفارتخانه و دفاتر فرهنگی- تجاری و...، دعوت به همکاری نخبگان و کارشناسان علمی، فرهنگی و سیاسی، اعطای بورس تحصیلی، فراهم‌آوردن فرصت‌های مطالعاتی، طراحی فرصت‌هایی برای راه‌اندازی تورهای سیاحتی(توریسم)، برگزاری نمایشگاه‌های مختلف در کشور هدف، تعاملات اقتصادی و تشکیل اتاق‌های بازرگانی، تجاری، صنعتی و... از جمله اقداماتی هستند که در ذیل مراودات مستقیم قرار می‌گیرند.

۲- مراودات غیرمستقیم: مراوداتی که از طریق وسایل ارتباط جمعی و بهره‌گیری از فناوری نوین ممکن است. در عصر حاضر و با پیشرفت فناوری، تعاملات رسانه‌ای به ابزاری فراگیر بدل شده است. رسانه‌های ارتباط جمعی همچون ماهواره‌ها و شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی، اینترنت و سرویس‌های فضای مجازی (اعم از انواع خبرگزاری‌ها، پایگاه‌ها، وبگاه‌ها، پست‌های الکترونیکی، شبکه‌های اجتماعی از قبیل فیس‌بوک، توئیتر تا اینستاگرام و تلگرام و...)، کتب، مجلات، تصاویر، فیلم‌ها، سریال‌های تلویزیونی، نماهنگ‌ها و... نمونه‌هایی از این‌گونه ابزارند که در مراودات غیرمستقیم به کار دست‌اندرکاران سناریوی نفوذ آمده و در فرایند تعامل و اعتمادسازی مؤثرند.

همان‌طور که گفته شد، نتیجه تعامل، اعتمادسازی است؛ اعتمادی که پشتوانه واقعی نداشته و بر اساس سناریویی به‌منظور فریب جامعه نفوذپذیر طرح‌ریزی شده است. حرکت در این مسیر می‌تواند حریف را به مرزهای اعتماد به دشمن برساند و پایان مخاصمه را اعلام کند. پس از این مبتنی بر تصویر دروغین حاصل شده، دیگر «دشمن» جای خود را به «رقیب» یا «دوست» داده است و نوع رابطه نیز دیگر «خصومت‌آمیز» نخواهد بود؛ بلکه «رقابت» یا «همکاری» جایگزین آن خواهد شد. در این شرایط است که جامعه هدف دچار خطای محاسباتی شده و دروازه‌ها برای نفوذ گشوده می‌شود.

۲- تهدید

شیوه‌ دیگر برای نفوذ در مجموعه هدف، تهدید است. یکی از مؤلفه‌های مؤثر در نفوذناپذیری، شجاعت و خودباوری است و همین مؤلفه رمز ایستادگی و مقاومت در برابر دشمن شمرده می‌شود. اگر بتوان جامعه هدف را مرعوب کرد و شجاعت و خودباوری آن را گرفت، آن‌گاه آن جامعه در وضعیت «انفعال» قرار می‌گیرد.

گروه هدف تهدید می‌تواند مسئولان عالی‌رتبه و تصمیم‌ساز کشور باشد. ایجاد رعب در مسئولان می‌تواند آنان را به کرنش در مقابل دشمن واداشته و زمینه نفوذ را فراهم آورد.

در سطح دوم نخبگان جامعه می‌توانند هدف تهدید و ارعاب دشمن قرار گیرند. از آنجا که نخبگان جامعه گروه مرجع و مهم‌ترین سرمایه اجتماعی یک ملت به‌شمار می‌آیند و از آنجا که در میان توده‌های مردم دارای اعتبارند، انفعال آنها خیلی زود می‌تواند به کل جامعه سرایت داده شود و از آنجا که محل مشورت و تصمیم‌سازی مسئولان و تصمیم‌گیران جامعه نیز هستند، می‌توانند بر تصمیمات کلان تأثیر بگذارند و بستر نفوذ را فراهم آورند.

در سطحی دیگر، گروه هدف تهدید می‌تواند توده‌های مردم باشد. جامعه مرعوب و منفعل با کوچک‌ترین تلنگری واداده و به‌سادگی به جامعه‌ای نفوذپذیر تبدیل می‌شود. چنین جامعه‌ای مسئولان را نیز به تسلیم و کرنش در برابر دشمن وادار خواهد کرد.

در سناریوی تهدید، دشمن از یک‌سو تلاش می‌کند با بزرگ‌نمایی توانمندی‌های خود بر ذهن مجموعه هدف تأثیر گذاشته و قدرت هژمونیک خود را به رخ رقیب بکشاند و از سوی دیگر با بزرگ‌نمایی ضعف‌ها و ناتوانایی‌های رقیب و کوچک‌شمردن بضاعت و توانایی‌های ایشان، خودباوری مجموعه هدف را متزلزل کند. حاصل چنین کنشی مرعوب‌سازی، انفعال و القای ناتوانی خواهد بود که در نهایت به فروپاشی مقاومت و تسلیم‌شدن و گشودن درهای کشور برای ورود و نفوذ دشمن خواهد انجامید.

در این فرایند باز هم شاهد آن هستیم که ارائه تصویر غیرواقعی و بزرگ‌نمایی‌شده از جبهه دشمن و ترسیم تصویری مغشوش از جبهه خودی، اساس کار سناریوی تهدید است.

در این شیوه‌، مانورهای نظامی، دیپلماسی تهدید، کوبیدن بر طبل جنگ و لشکرکشی و تبلیغات‌های نظامی - رسانه‌ای به خدمت گرفته می‌شود. ضمن آنکه رسانه‌های اغواگر، وسایل ارتباط جمعی و دیگر ابزارهای فرهنگی - هنری در این میدان نیز ابزارهای تأثیرگذار بر افکار عمومی به‌شمار می‌آیند.

۳- تطمیع

شیوه سومی که می‌تواند بسترساز نفوذ دشمن در جامعه هدف باشد، شیوه تطمیع است. تطمیع راهکاری با سابقه طولانی است که به‌طور معمول با خرید افراد تأثیرگذار و صاحب‌منصب دنبال می‌شود. این شیوه همچنان یکی از راه‌های مؤثر نفوذ شمرده می‌شود و دستگاه‌های جاسوسی و امنیتی تلاش‌های فراوانی را برای شناسایی، جذب، آموزش و تربیت افرادی می‌کنند که می‌توانند اهداف خاصی را در جامعه هدف محقق کنند. جاسوس‌ها و نفوذی‌ها در بسیاری از ساختارهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی نفوذ کرده و ضمن کسب اطلاعات و انتقال آن به مرکز، اقدامات مختلفی چون؛ خرابکاری، سرقت اسناد و اطلاعات، ایجاد انحراف در مسیر تصمیم‌گیری‌ها و... را انجام می‌دهند.

در عصری که از آن به «عصر اطلاعات» یاد می‌شود، دستیابی به اطلاعات طبقه‌بندی شده از مجموعه هدف ارزش طلایی داشته و می‌توان به‌وسیله آن ضعف‌ها و قوت‌های مجموعه هدف را شناسایی کرد و در وقت مقتضی برای نابودی آن دست به کار شد.

در سطح جریانی نیز طمع بهره‌گیری از فناوری یا قدرت و نفوذ یک قدرت برتر برای حل مشکلات، می‌تواند زمینه‌ساز رخنه و نفوذ دشمن یا پذیرش سلطه او باشد. کشور نفوذگر نیز با دادن وعده‌های اغواگرایانه و حتی ارائه خدمات و همکاری‌های هدایت‌شده و مدیریت‌شده از ابزار تطمیع برای رخنه و نفوذ بهره می‌گیرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد